دانلود و خرید کتاب توفان سرخ؛ خاطرات سرهنگ عراقی عبدالعظیم الشکرچی عبدالعظیم الشکرچی ترجمه عبدالرسول رضاگاه
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب توفان سرخ؛ خاطرات سرهنگ عراقی عبدالعظیم الشکرچی اثر عبدالعظیم الشکرچی

کتاب توفان سرخ؛ خاطرات سرهنگ عراقی عبدالعظیم الشکرچی

دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۲از ۵ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب توفان سرخ؛ خاطرات سرهنگ عراقی عبدالعظیم الشکرچی

«توفان سرخ» خاطرات سرهنگ عراقی عبدالعظیم الشکرچی از دوران جنگ تحمیلی ایران و عراق است. او در نبردها و عملیات‌های مختلفی علیه ایران شرکت داشته و در این مجموعه تنها به آنهایی اشاره کرده است که به گفته خودش به کم و کیف و زوایای مختلفشان اشراف کامل داشته است. او در مقدمه اثرش می‌نویسد: «ما به ثبت تاریخ جنگ نیازمندیم؛ چراکه تنها از این طریق می‌توان حقیقت تحمیلی بودن جنگ بر کشور اسلامی ایران را زنده و تازه نگاه داشت و مظلومیت اسلام را، که امت‌های اسلامی همواره بهای سنگینی برای آن پرداخته‌اند، فراموش نکرد. کشور مظلوم ایران در این جنگ، حقیقتی محوناشدنی را به ثبوت رساند و آن اینکه، امت‌های آزاد و بااراده، هرگز نمی‌میرند. ایران هرگز نمی‌میرد و ما همگان به‌وضوح دیدیم که این جنگ، رونق بیشتری نیز به حیات آن بخشید و واقعیت مردان آزاداندیش و شجاع آن را به جهانیان نشان داد.» و در انتهای مقدمه می‌گوید: «جنگ عراق و ایران، برای ما مبدأ بیداری و پیدایش نگرشی عمیق نسبت به مسائل بود و این امر، خود انگیزه‌ای شد تا به شناختی نسبی از ارزش‌های عمیق انسانی دست یابیم. امروز، ما بیدار شده‌ایم. هرچند که بسیار دیر است؛ لکن توانسته‌ایم لذت انسان بودن را بچشیم. امیدوارم که در این زندگی انسانی که آغاز کرده‌ام، خاطراتی شیرین و تعالی‌بخش بیندوزم. اینک من می‌خواهم به اسلام عزیز و امت مسلمان خدمت کنم و، در واقع، به عهد عظیمی که با خدای خود بسته‌ام، عمل کنم.»
زندانی فاو؛ خاطرات گروهبان دوم عراقی عماد جبار زعلان الکنعانی
عماد جبار زعلان کنعانی
نبرد در الوک
محمود جوانبخت
سنگ‌ریزه‌هایی که شمارش نشدند (خاطرات سرتیپ قیس صبیح الزیدی)
فاطیما فاطری
راز دوران پرالتهاب؛ خاطرات سروان عراقی ثامر حمود الخالصی
ثامر حمود الخالصی
هم مرز با آتش
حمید قبادی
ساعتَ ۱:۲۵ شب به وقت بغداد: خاطرات اسیر آزاد شده ایرانی عادل خانی
اسماعیل امامی
غواص‌ها بوی نعنا می‌دهند
حمید حسام
عبور از آخرین خاکریز (خاطرات اسیر عراقی دکتر احمد عبدالرحمن)
احمد عبدالرحمن
زندان الرشید؛ خاطرات رئیس ستاد سپاه ششم نیروی زمینی سپاه سردار علی اصغر گرجی زاده
محمدمهدی بهداروند
زندگی در مه؛ خاطرات اسیر آزاد شده ایرانی
داوود بختیاری دانشور
پنهان زیر باران (خاطرات سردار علی ناصری)
سیدقاسم یاحسینی
جهنم تکریت؛ خاطرات سرگرد آزاده مجتبی جعفری
مجتبی جعفری
آسمان مال من بود؛ خاطرات سرهنگ خلبان صمدعلی‌ بالازاده
ساسان ناطق
مهمان صخره‌ها: خاطرات سرهنگ خلبان محمد غلامحسینی
راحله صبوری
زیر پوست جنگ
وحید خضاب
ناگفته های جنگ
احمد دهقان
دشت عباس
محمدرضا خلیلی
جاده های خلوت جنگ
محسن مطلق

نظرات کاربران

کاربر ۱۵۷۱۲۲۵
۱۴۰۰/۰۲/۲۴

یه جوری ترجمه و ‌نوشته شده ادم رغبت نمیکنه ادامه بده بخونه ما نفهمیدیم ایشون ایرانی بوده یا عراقی همش هم ما پیروز جنگ بودیم اصلا توصیه نمیکنم

کاربر ۲۲۸۵۰۳۸
۱۳۹۹/۰۷/۲۰

متن روان بود، جذاب هم بود؛ اما به شدت غیر وقعی و تبلیغاتی بود. به همین دلیل ابدا توصیه نمی‌کنم!

بریده‌هایی از کتاب
مشاهده همه (۲)
من مجبور بودم که در کنار ارتش کفر باشم؛ اما بعدها فهمیدم که من و تمام سربازان عراقی، عروسک‌هایی هستیم که حرکت‌دهندهٔ اصلی ما آمریکاست و انگیزه‌ای جز محو اسلام و نابودی حق در میان نیست.
shariaty
فرماندهٔ تیپ ۲۴ با ماهر عبدالرشید تماسی گرفت و گفت: ‌«قربان! زخمی‌های زیادی در منطقه، نقش زمین شده‌اند و ما می‌خواهیم ابتدا آنان را تخلیه کنیم، پس از آنکه راه باز شد، تانک‌ها را به جلو حرکت دهیم.» ماهر عبدالرشید گفت: «نیازی به تخلیهٔ مجروحان نیست.» بلافاصله فرماندهٔ تیپ پاسخ داد: «ولی قربان، وجود آنان باعث کندی حرکت زره‌پوش‌های ما می‌شود.» ماهر عبدالرشید گفت: «با تانک‌ها و زره‌پوش‌ها به جلو حرکت کرده از روی اجساد عبور کنید! این، دستوری است که باید آن را از جانب صدام حسین تلقی کنید!»
کاربر ۲۴۴۱۰۹۴

حجم

۴۳٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۰

تعداد صفحه‌ها

۶۴ صفحه

حجم

۴۳٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۰

تعداد صفحه‌ها

۶۴ صفحه

قیمت:
۱۹,۰۰۰
تومان